الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

یکی مال ِ مَن ، یکی مالِ تو ؛ یکی مثل من ، یکی مثل تو ؛ یکی از برای من ، یکی از برای تو ... بیخیال بابا... همش واسه تو
الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

یکی مال ِ مَن ، یکی مالِ تو ؛ یکی مثل من ، یکی مثل تو ؛ یکی از برای من ، یکی از برای تو ... بیخیال بابا... همش واسه تو

با خودم می‌گفتم


فکر کردم که اگر امروز آخرین روز زندگی من بود

تمامش را قدر می‌دانستم

حتی از لحظه ای هم نمی‌گذشتم؛

فنجان چایم که تمام شد با خودم می‌گفتم؛

همین است؛

چه انتظاری داری؟!

چای تمام شد. زندگی نیز تمام می‌شود؛

لبخند بزن که خوشبختی پشت لبخندهایت است...


حمیک

پســــــــــــــت ثابت


ویراست چهارم:

سلام 

 نوشتم، پاک کردم و اصلاحش کردم و دوباره ...

دانستم که هربار بهتر می‌شود؛

بنابراین پیوسته ادامه خواهم داد.


حمیدرضا غلامی

"حمیک"