الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

یکی مال ِ مَن ، یکی مالِ تو ؛ یکی مثل من ، یکی مثل تو ؛ یکی از برای من ، یکی از برای تو ... بیخیال بابا... همش واسه تو
الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

الهیـــــــــــ دانــــــــِـ شــَـــ ـــکــــ ـــا کـــــــــــــــ

یکی مال ِ مَن ، یکی مالِ تو ؛ یکی مثل من ، یکی مثل تو ؛ یکی از برای من ، یکی از برای تو ... بیخیال بابا... همش واسه تو

فصل 2 ... زیستن

 درودی دیگر ...


خلقت را دیدید ... خیلی خوب حالا میریم سراغ زیـــــــــــــــســــــــــــتـــــــن .

دیگه نمیخوام براتون کتابی بنویسم . دیگه بازی با کلمات بسه .

میریم سر اصل مطلب . 

خب حالا بگید ببینم زیستن چیه ؟ ... آفرین ... شمایی که اونجا نشستی درست گفتی ، نه با تو نیستم عزیزم با ایشونم که اینجا نشسته .

- آفرین همونطوری که گفتی زیستن یک مصدره .

خب چیکارش کنیم حالا ؟

- هیچی ، فقط میخوایم یکم باهاش بازی کنیم .

مگه میشه با مصدرم بازی کرد ؟

- چرا نشه رفیق ، دلت رو دو دقیقه به من بده و خوب به واژه هایی که تا الآن نوشتم دقت کن .

ببین ما الآن داریم وقت خودمونو تلف میکنیم ، مگه نه ؟

- اینجا همه ی آدما دارن زندگی میکنن و توی زندگی خیلی از وقت ها هست که تلف میشه و هیچ اشکالی نداره .

اما از دید من اشکال داره .

- خب تو دیوونه ای رفیق .

چرا بهم میگی رفیق ؟

- این کلمه رو خیلی دوستش دارم .

ولی من از این کلمه متنفرم .

- تنفر ؟ ... یعنی چی ؟

یعنی حالم از این کلمه بهم میخوره .  حالا دیگه مشه خفه شی ؟

- میدونی چیه ؟ تو مزخرفترین آدمی هستی که من تا به حال روی زمین دیدم  و از این بابت خیلی خوشحالم . اینو بهت تبریک میگم رفیق .قدر خودتو بدون . تو با بقیه خیلی فرق داری .

احمق دیگه بس کن ، داری خستم میکنی !

- ببین عاشق اینجور نگاه کردن با خشمتم . میشه یه بار دیگه همونطوری نگاه کنی ؟


.......................


- إ ، رفیق ؟ چرا سکته کردی ؟ چرا انقد داغون شدی ؟ إ ، چرا مُردی ؟ ... تو قوی تر از این حرفا بودی .



زیستن رو با هم مرور کردیم با یک داستان کوتاه . از یکی از دوستان روانشناس روانی ام کمک گرفتم  تا اینطور براتون شرحش بدم . زیستن باید اتفاق بیافته اونطوری که تو دوست داری . نه اینکه شباهتش بدی به زیستن کس دیگه . نه اینکه شباهتش بدی به گفتار کس دیگه و نه اینکه شباهتش بدی به دو واژه ی خوب و بد .

ببینید انسان موجودی عجیب تر از این حرف هاست . چند وقت پیش توی یکی از وبلاگ های یکی از دوستام  یه مطلب جالب خوندم و خواستم همین الآن ربطش بدم به زیستن .

یادم میاد نوشته بود  " زندگی نهایتش پوچ است و همین و من به پوچی رسیدم ." براش نوشتم بهت تبریک میگم عزیزم ، تو ترکوندی . اولش فکر کرد من یک دیوانه ای هستم که از روی لحن تیکه و تمسخر این حرف رو بهش زدم ولی وقتی بیشتر باهاش صحبت کردم . متوجه شد من اونچیزی که فکر میکرد نیستم و خیلی فراتر از انتظارش توی زندگیش ظهور کردم . خیلی باهام صحبت کرد و از من خواست که بیشتر باهاش صحبت کنم و من به موقع موضع خودم رو عوض کردم و از چیزهای مزخرف دیگه براش صحبت کردم . طوری که حالش از من  بهم خورد .

دوباره حس کرد من اصلاً اون آدمی که فکر میکرد نیستم و اینبار اینو بهم گفت  و از من خواست که خداحافظی کنم . با یک جمله ازش خداحافظی کردم و باز هم به خاطر اون جمله ازم خواست که بیشتر با هم صحبت کنیم .

گفت قطعاً من دیوانه هستم . و من باز هم موضع عوض کردم . اونقدر موضع عوض کردم که بالاخره متوجه شد جریان از چه قراره .

نهایتاً گفت اونچیزی که من نوشته بودم و تو پوچ خوندیش حالا دیگه به بینهایت تبدیل میشه . من متوجه شدم که زندگی پوچ نیست ، زیستن در این دنیای بینهایت است .


دیدید . او هم حرفش رو رد کرد و تغییر داد .

آفرین ، از اینکه فهمید خوشحال شدم . گریه کردم . کلی خندیدم و باهاش خداحافظی کردم.


زیستن متفاوت تر از این چیزی هست که ما فکر میکنیم . خیلی وقت ها ما فکر میکنیم که داریم زندگی میکنیم ولی مطمئن باشید اینطوری نیست . بیداری در حرکت خیلی مهمه . اینکه گیج باشیم و اینکه نفهمیم چه غلطی داریم میکنیم خوبه و زیستن محسوب میشه . ولی خیلی وقت ها هست که حتی میدونیم چه غلطی داریم میکنیم ولی باز هم زندگی نمیکنیم .


باید بدونی چی دوست داری . خودتونو محبوس یک کلمه یا یک واژه نکنید . اگر دوست دارید امشب گریه کنید همین کار رو انجام بدید . اگر فکر میکنید که دوست دارید جوک بخونید ، موزیک گوش بدید و فیلم ببینید و قهقهه بزنید و از خنده روده بر شید  خب قطعاً همین کارو بکنید . منتها قبلش بیدار باشید ، گیج باشید . مطمئن از از این نباشید که کار شما قطعاً درست هست یا اشتباه هست . نباید اینطور فکر کنید . اون چیزی که قرار هست اتفاق بیافته حتما اتفاق خواهد افتاد . شما نگران هیچ چیز نباشید .

در آن واحد زندگی کردن و زیستن معنای خاصی نداره جز اینکه شما اون کاری رو که دوست دارید انجام بدید . اون چیزی رو که میخواهید به دست بیارید . بدونید هیچ قانونی وجود نداره ولی وقتی توی یک جمعی حضور دارید که همه ی اونها تفنگ سمت شما گرفتند و پس از 5 ثانیه شما را میکشند قطعاً  پس از 5 ثانیه خواهید مرد . پس دقت داشته باشید توی چه جمعی هستید و به کل قوانین اون جمع اشراف داشته باشید تا به این سادگی ها نمیرید . امیدوارم حرفم رو تیو این چند خط آخر فهمیده باشید.


خوشحال باشید و زیستن رو تجربه کنید . نه اینکه اینجا توی تکست های صفحات بی برگ مزخرف دنبالش بگردید .

زیستن خودت هستی و باید با قلبت یادش بگیری .


موفقیت


:)


<<جوزف>>